آدم وقتی دارد با ماشینش در جاده رانندگی میکند، اگر ته دلش را بگردی، دو جور نگرانی میتوانی پیدا کنی. نگرانی نوع اول این است که نکند خوابم ببرد بروم لای باقالیها، نکند حواسم نباشد جاده بپیچد من نپیچم، نکند اشتباه محاسباتی کنم و تا بخواهم سبقت بگیرم بکوبم به ماشینی که از آن طرف میآید و... . من به این نگرانیها، «خودنگرانی» میگویم. یعنی نگرانیات از این است که تو، که راننده ماشینی، وظایفت را نتوانی خوب انجام بدهی. چاره رفع خودنگرانی هم این است که حواست جمع باشد، احتیاط کنی، خوابآلود پشت رل ننشینی و... .